چند کار کوتاه (سوغات مشهد!)
بیشتر هدفم تجربه زبان جدیدتر بود
که تا به حال تو شعرام به این شکل کار نکرده بودم . . .
1
من شطرنجم
رخم را ببین
ماتشو .
* * * * * * * * *
2
می تپد صدای گریه باز
چه کنم ؟
حسّ نالیدن نیست
بارها گریستم
گفتند :
اشک شوق است !
* * * * * * * * *
3
مسئله اینست
و اصلاً
همه عمر ما اینست
بگویم
یا
گفتند ؟
* * * * * * * * *
4
خواستم از تو
شعری بگویم
بی خاطره
نشد .
* * * * * * * * *
5
الهی
کجایی ؟
من اینجام
تو . . .
و من کافرانه ترین جمله را
با ایمان کامل گفتم
سکوت
سکوت
کفرم درآمد .
* * * * * * * * *
6
برخی مورچه وار فکر می کنند و
اسب وار ذکر
تو فکر نمی کنی
و همه
ذکرهایت را
متفکرانه
ذکر می کنند .
* * * * * * * * *
حرفی به من بزن